صدای تلخ تنهایی

نگاهی به کتاب شعر «آدم از کدام فصل به زمین افتاد» سرودهٔ فرناز جعفرزادگان

ایرج خواجه‌پور – ایران

مجموعه شعر «آدم از کدام فصل به زمین افتاد» سرودهٔ فرناز جعفرزادگان پس از مجموعه شعر اول او، «ثانیه‌های گیج»، نشان از آن دارد که شاعر هرچند هنوز کوتاه می‌سراید و ساده و بی‌تکلف، اما در این مسیر به پختگی بیشتر در اندیشه و محتوا دست یافته است و هم بی‌گرایش به افراط، به فرم و زبان در شعر تعلق خاطری بیشتر دارد و این گرایش بی‌سببی نیست و در خدمت عینیت‌بخشی و القای هرچه بهتر محتواست.

قاب

دیوار

دیوار قاب

قاب دیوار

و چه ساده

روزها

قاب می‌شوند

بر دیوار

(شعر شماره ۹)

فرناز جعفرزادگان

بسامد واژگانی چون دستفروش، خیابان، چهارراه، اتوبان، ماشین، ترمز، پارک، ریل، ویترین، مانکن، عروسک، سریال، سکانس، سانسور، دادگاه، تیمارستان، پرده، پنجره، میز، صندلی، تریبون، فایل،… در ۵۱ شعر کوتاه مجموعه، حاکی از دغدغهٔ اساسی شاعر نسبت به مسائل مبتلا به زندگی شهری و مدرن است، اما این امر باعث نشده که المان‌های زیست‌محیطی و آنچه ناشی از ذهنیت طبیعت‌گرای اوست در شعرش خودنمایی نکند و از این رهگذر است که با اندکی توجه در می‌یابیم بسامد عناصری از طبیعت چون آب، باد، رود، غار، سنگریزه، گل، گل سرخ، درخت، آسمان، پرنده، پرواز، بال، کبوتر، کلاغ، گنجشک، پرستو، خفاش، خورشید، ماه، مریخ، پاییز، گرگ‌و‌میش و کرگدن، دست‌کمی از تعداد المان‌های زندگی مدرن ندارد، اما این ذهنیت ظریف و حساس باعث نشده که شعر او در واگویه‌های سانتی‌مانتال فرو غلتد. جعفرزادگان، زن – شاعر، گاه به اعتراض در برابر تنگناهایی که بر زنان روا داشته‌اند، به اعتراض فریاد می‌زند که: زنی / بخت خود را / آگهی کرده / جار می‌زند / میان این همه هنجار خیابان‌های هیز / آقایان: / خداحافظ / دیگر دستان شما / سقفی نمی‌شود / تا گره‌ای کور را / از روسری باز کند (‌شعر ۲۲) و: این روزها باید / از صمیمیت مخفی کلاه با سر ترسید / و به صبح، به عابر، سلام کرد / باید رو / سری را انداخت / روی زباله‌هایی / که خیابان / آن‌ها را به باد می‌دهد / تا باد روسری را / به گردن تاریخ بیاندازد / این روزها / از صمیمیت مخفی کلاه با سر باید ترسید (شعر ۲۶) و گاه با خود زمزمه می‌کند: بالا می‌رود / کلاغ از من / بالا بالا / می‌افتد از تن / چرخ می‌زند در چشم / تا لانه شود در مردمک / و چرخش چشم‌ها را / تا سیاه‌چال آسمان / بدوزد (شعر ۲۳) و گله‌مند از «تن‌ها» و «تنهایی» واگویه می‌کند که: در تنهایی من / تن‌ها / تنها حرف می‌زنند/ راه می‌روند / و تن‌هایی را صدا می‌زنند / تنهایی من / از صدای تلخ تن‌هایی روشن شده / با صدای تلخ تنهایی خاموش می‌شود. (شعر ۱۱) 

اندوهی که در شعر جعفرزادگان موج می‌زند، پیامد حساسیت او در رودررویی با واقعیات تلخ محیط پیرامونی اوست: زن / عبارتی سیاه‌پوش / تن / کلمه‌ای غایب / نمی‌روید کلمه‌ای / از دهان هویت / نام / در سوگ ننگ نشسته (شعر ۱۸) و به‌مثابهٔ یک زن – شاعر از خود نیز که می‌گوید، این اندوه پیداست: گاهی / دلتنگی / قدم می‌زند / و با کلمه‌ای / از پلکان حرف / پایین / می‌آید / تا از لب‌های من / اعتراف بگیرد / شاعر نیستم / اما هر شب / دلتنگی‌ام را / برای ماه تعبیر می‌کنم. (شعر ۳۳) یا: آن قدر حافظه / پر شده از رنگ‌های کبود / که خالی شده‌ام / حتی از گلی سرخ / می‌دانم / اینجا / هیچ کبوتری / سلامی از آدمی / بر نمی‌چیند (‌شعر ۴۲) زیرا: دیگر / درختی نیست / تا آرامشی را سبز / و یک گل را / به هزاران مریم پیوند دهد. (‌از شعر ۴۵)

دفتر شعر ‌«آدم از کدام فصل به زمین افتاد» نشان از آن دارد که: شاعر / واژه را / جهان را / می‌شناسد / حرف، میان باد نمی‌کارد (‌از شعر ۳۵). و این زن – شاعر به‌خوبی می‌داند که: ابتدا / انتها / باید رفت / باید رفت / تا کمی ماندن را فهمید (‌شعر ۳۰) در جهانی که: آ / زادیم / به آزادی پرنده / وقتی / وسعت پرواز / تنها آسمانی‌ست / که در قفس / آواز می‌خواند (شعر ۱۷) و: با باور بادها رفتیم / تن‌ها / یک آواز سر دادیم / رهایی / رهایی / ره-آیی ( شعر ۲۱)

یکی دو کاستی در مجموعه به‌چشم می‌آید، اول در شعر ۲۴: مریخ هم / که زیر پایمان / قدم زند / باز هم آسمان همان رنگ است / به‌جز آسمان کودکی / که پر بود / از حواس ماه و راه ستاره. چنان‌که پیداست حرف ربط دوم «هم» اضافی است و در شعر ۳۴: به نام هیچ / ریل به ریل نوشتند / در امتداد چشم‌هایی دور / در لمس روشن تماشا / و هر واژه / لبریز شد از تن / غریبه‌ام / با خطوطی که می‌نویسند / به نام من. با توجه به واژگان چشم، روشن، لمس و خطوط، معلوم است که مراد شاعر در سطر دوم (ریل به ریل نوشتند) اشاره به اسم «بریل» خط ویژهٔ نابینایان و همنام مبدع آن است، که حتی در شنیدار نیز کلمات «ریل به ریل» همخوانی با نام «بریل» ندارد. با این‌همه، این دفتر شعر نوید آن دارد که در دفاتر آتی شاعر شاهد شعرهایی بهتر و پرمحتواتر خواهیم بود.

ایرج خواجه‌پور / دی ماه ۱۳۹۷

ارسال دیدگاه